جدول جو
جدول جو

معنی متمایز شدن - جستجوی لغت در جدول جو

متمایز شدن
ممتاز شدن، مشخص شدن، شاخص شدن، متفاوت گشتن، جدا شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از متمایل شدن
تصویر متمایل شدن
گراینیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمیز شدن
تصویر متمیز شدن
جدا شدن تمیز شدن جدا شدن: صفت این خون متمیز شود از خون استحاضه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متمرکز شدن
تصویر متمرکز شدن
جایگزین شدن، میان گرفتن کیان گرفتن جای گزیدن مرکز گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ممتاز شدن
تصویر ممتاز شدن
برگزیده شدن، مزیت یافتن برجسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
میل کردن، رغبت یافتن، خواهان شدن، مایل گشتن، علاقه مند شدن، گرایش یافتن، جهت گیری کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تمرکز یافتن، یک جا جمع شدن، جای گرفتن، درمرکز قرار گرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تعدی کردن، تهاجم نمودن، از حد گذشتن، بیش شدن، بالا زدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خواستار شدن، تمنا کردن، تقاضا کردن، درخواست کردن، خواهش کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برترشدن، برجسته شدن، سرآمد گشتن، متمایز شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد